اتومبیل «سمند» که یک خودروی ملی می باشد و خودروسازان داخلی از آن به ( افتخار ملی ) یاد می کنند در حدود 13 سال است که در حال تولید کردن می باشد .
این خودروی «سمند» موفق شده است با وجود یک سری مخالفان بخش اعظمی از بازار کشور را به دست بگیرد هر چند که هوادارن زیادی هم برای این خودرو از همان ابتدای تولید وجود داشت .
اتومبیل هایی مانند : کیا ریو و دوو سیلو و هیوندای ورنا در آن زمان رقبای «سمند» ملی از کشور کره جنوبی به شمار می رفتند که البته در ایران کار مونتاژشان صورت می پذیرفت .
که اسب دورگه ایرانی – فرانسوی علیرغم برخی کاستیها از قبیل به صدا افتادن زود هنگام اتاق، وجود نقاط کور، ارگونومی متوسط و ترمزهای نه چندان عالی، توانست در برخی موارد مثل قدرت موتور، جاداری اتاق و برخی آپشنها برتریهایی را به رقبای چشم بادامی نشان دهد تا با توجه به گستردگی نمایندگیها و در دسترس بودن لوازم یدکی بتواند با کرهایهایی در همان حدود قیمت وارد رقابت شده و موفقیتهای خوبی هم بدست آورد.
بیش از یک دهه از آن زمان گذشته، ریو و ورنا (یا همان اکسنت) در این مدت گامهای بسیار بلندی رو به جلو برداشته و در مدلهای جدید از سمند فاصلهی زیادی گرفتند، حرکت رو به جلوی سمند نیز هرچند هرگز متوقف نشد اما قدمهایش به قدری آرام بود که علیرغم تکاملش در این سالها از رقبای قدری که زمانی میتوانست برایشان شاخ و شانه بکشد جا ماند، با تمام این صحبتها قصه سمند هنوز به پایان نرسیده! این خودرو هنوز هم حداقل برای بازار محدود ایران محصولی پرطرفدار و پرفروش است چرا که به لطف پایین بودن قیمت نسبت به محصولات کرهای و ژاپنی (و حتی چینی) و قطعات یدکی مناسب و نمایندگیهایی که در هر نقطه از کشور در دسترس قرار دارند همچنان برای خانواده ایرانی جذابیتهایی دارد. در این بین ارائه مدلهای بهینه شده بهمراه آپشنهایی مثل صندلی برقی و تهویه مطبوع اتومات و موتورهای کمی قویتر هم توانسته نظر مشتریان بیشتری را به خود جلب کند.
در متن زیر میخواهیم مدتی کوتاه با یکی از تکامل یافتههای این محصول که با نام تجاری سورن ارائه شده همراه شویم تا ببینیم میتواند ما را برای پرداخت حدود 37 میلیون تومان قانع کند یا خیر!
طراحی بدنه
فیسلیفت کردن اتومبیل در میان بسیاری از خودرو سازها مرسوم است. این کار معمولاً با تغییراتی در چراغها، جلو پنجره، سپرها، درب موتور، صندوق عقب و جزئیات انجام میشود، با این هدف که بدون افزایش زیاد هزینهی تولید، یک خودروی به ظاهر جدید متولد شده یا حداقل تنوعی به مدل قدیمی داده شود. مثلاً دوو سیلو با تغییرات نسبتاً زیاد روی دوو ریسر حاصل شده و در نگاه اول خودرویی جدید به نظر میرسد اما آزرا 2011 با تغییرات جزئی صرفاً بدنبال ایجاد تنوعی کوچک قبل از ارائه مدل کاملاً جدید بوده است. البته در کشور ما گاهی از این تاکتیک بیش از حد استفاده شده و برخی اتومبیلها بارها و بارها دچار تغییر چهرههای جزئی میشوند تا جایی که دیگر تاثیر مثبت این کار از بین میرود. هر چند اگر قرار بود خودروسازهای مطرح جهان نیز یک خودرو را برای چند دهه تولید و عرضه نمایند احتمالاً به رفتاری مشابه دست میزدند! شاید بهترین و موفقترین فیسلیفت در ایران مربوط به جراحی زیبایی پژو 405 بود که حاصلش یعنی پژو پارس با جهشی مثبت چهرهی دلنوازی به نمای خشک و سادهی قبلی بخشید. اما آیا مهمان امروز ما نیز دراین امر موفق بوده است؟!
در قسمت جلویی بزرگتر شدن جلو پنجره در مقایسه با سمند معمولی بیش از هر چیز وجه تمایز سورن با پدرش را نشان میدهد و در طراحی چراغها نیز دیگر از آن شکل بینهایت سادهی سمند خبری نیست. چراغهای جلو با انحنایی در قسمت پایین به جلو پنجرهی ذوذنقهای شکل متصل شدهاند و سایر تغییرات در سپر، مهشکنها و آیینههای جانبی کاملاً مشهود است. وقتی به تک تک این تغییرات بصورت جداگانه نگاه میکنیم همگی به نظر زیباتر از مدل قبلی هستند اما در کنار هم و در ترکیب کلی با سایر قسمتهای اتومبیل، کمی ناهماهنگ به نظر میآیند. در واقع دماغه سمند با وجود ظاهرساده و قدیمیاش نسبت به سورن با خطوط کلی بدنه همخوانی بیشتری دارد اما به هر حال بدلیل گذشت سالهای زیاد از تولید چهرهای خسته و تکراری به خود گرفته و از این نظر این تنوع هر چند به نظر اینجانب چندان رو به جلو نیست اما در هر صورت بهتر از تغییر ندادن بوده است. همانند بسیاری از فیسلیفتها در نمای جانبی تغییر خاصی دیده نمیشود و اگر کسی از این زاویه به سورن نگاه کند ممکن است آن را با سمند معمولی اشتباه بگیرد. یک نکتهی جالب هم در نمای کناری به چشم میآید و آن اینکه با وجود تجهیز آیینهها به چراغ راهنما، راهنماهای روی گلگیر همچنان سر جای قبلی باقی ماندهاند.